|
نویسنده: کانون فرهنگی علی ابن ابیطالب(ع) سه شنبه 87 خرداد 21 ساعت 6:25 عصر
|
او مى گفت: در این روزهاى سخت پیرى، که خزان عمرِ بى حاصل است، و برگریزان حواس، و هر روز چیزى را از دست مى دهم، وقتى به گذشته هاى دورِ دور مى اندیشم، احساس باختن دارم! پدرم ایشان را به تسکین گفت: تا آنجا که به یاد دارم، مردمان، به تمامى حسرت شما را داشتند، و شما، روزى از آموختن سرنتافتى، همواره پاىِ تخته تعلیم بودى، و کودکان را به دانش و علم رهنمون! و او آهى برآورد، و گفت: کاش نخست دکان خود را، و خودیتها را تخته مى نمودم! وانشد از تخته تعلیم بر رویم درى ----- کاش اول تخته مى کردم دکان خویش را
|
دل نوشته ها ()
|
|
|
|
فهرست |
|
|
|
|
333830
:مجموع بازدیدها |
144
:بازدید امروز |
507
:بازدید دیروز |
|
پیوندهای روزانه |
| |